تنهایی یعنی .... شبا گوشیتو رو سایلنت نذاری.... دلم خیلی برات تنگ شده  بچه ها خیلی واسم دعا کنین... دلم خیلی گرفته.....

چند روزیست از درد دندان خواب ندارد .چندروزیست دنبال خانست تو خرابه ترین نقطه شهر ولی بازم پول ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدا صدامو میشنوی؟؟؟؟؟؟

تابستان است هر روز و شب بارندگی است اینجا در چشمهایم.

روزی که "معرفتت" را حماقت تلقی کردند, آنروز روز "رفتن" توست...

إسمه عشقم انیسه، هر وقت یادم نیست و بهش فکر نمی کنم یا إسمشو تو tv می بینم. یا ی جا تو کتابی چیزی می بینم که اون رو به یادم میندازه!‏ خدایا چرا عذابم میدی؟؟؟

خسته ام خیلی پاهام تحمل مشکلات رو دوشم و نداره و میلرزه.دارم می افتم.... اگه دیدینش بهش بگین من هنوز عاشقشم

نبر ولتاژشو بالا نزن شوک ، من دلم خونه همین جایی که شوک میدی دلم نیست خونه ی اونه

امروز مامانم میخواست ملحفه بالشمو بشوره نذاشتم مامانم عوضش کنه و خودم عوضش کردم چون 4 طرفش از قطره های اشک لکه شده بود... نمیخوام مامانم بفهمه دختر مغرورش شبا تو تنهاییش چی میکشه...

چشمانم را میبندم ! و تا 10 میشمارم ، و بعد میدانم که پیدایت نمیکنم .. .

ما گشته ایم ،نیست،تو هم جستجو مکن ان روز  ها گذشت،دگر ارزو مکن  دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر  خاکستر گداخته را زیر و رو مکن  دیدار ما تصور یک بی نهایت است  با یکدگر دو اینه را روبرو نکن

خیلی احمقانه س؛نه؟؟؟ هر شب به این اُمید میخوابم که.... صبح بیدار شم،ببینم مثلِ قبل،5 بار زنگ زده...یه بارم اس داده که:سرت کجا گرمه که جوابِ منو نمیدی؟؟؟

من پر از واژه هایی هستم که روزی نمی توانستند شوق بودنت را وصف کنند حالا اما واژه ها را می گردم و می نویسم : رفت ... نمی آید ... بساز

این روزها دلتنگم!!!  دلتنگ روزهای خوب زندگی ام!!! دلتنگ روزهایی که ازشدت خوشی نمیفهمیدم کی شب میشود... اما حالا حالم ازاین روزهایی که شب نمیشود به هم میخورد...

دلم گرفته... از همه ي بي تفاوتي ها... از همه ي فراموشي ها... از همه ي بي اعتمادي ها...  كاش معلمي بود و انشايي مي خواست... "روزگار خود را چگونه مي گذرانيد؟؟؟

شما یادتون نمیاد یه زمانی خیلی دوسم داشت...

بی تو تخت خواب تخت بی خوابی ست...